۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

سلام
ديروز خونه يه يكى از دوستم بودم . linnea. همون دختر خوبى كه گفته بودم اولين دوست سوئدى من بود. اون يه سگ داشت به اسم پله . سگ خوبى بود فقط براى اينكه من رو شناسايى كند بر خلاف همه يه سگ ها كه بو مى كنن من رو مى ليسيد . اين بود كه حسابى مزه مزه شدم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

هورااااااااااااا
تطیل شدیم. امتحانامون تموم شد
مال شما چی؟ شما از کی تطیل می شین
اتحاناتون سخته
الکساندر ریبک رو دیدی. خیلی قشنگ بود آرش هم همینطور آیسل هم خیلی خوشگل بود من ظبتشون کردم یعنی مامان برام ظبت کرد

چرا دیگه نمی نویسی